نفسیّات



بسم الله الرحمن الرحیم

تولید ایرانی فقط کالا نیست

امسال سال حمایت از تولید ایرانی نامیده شده است. وقتی از تولید ایرانی صحبت می­کنیم منظور فقط کالای تولید شده ایرانی که (به صورت فیزیکی) از فروشگاه تهیه می­کنیم نیست؛ بلکه خدمات ارائه شده را هم شامل می­شود. به عنوان مثال یک نفر در یک روز برای چه مواردی پول می­پردازد؟ وقتی کالایی تهیه می­کنیم درصدی از قیمت آن به فروشنده پرداخت می­شود. به راننده تاکسی یا اتوبوس پول پرداخت می­کنیم. برای شارژ سیمکارت پول پرداخت می­کنیم. در واقع این پرداخت­ها در ازای ارائه خدمت از سوی فروشنده، راننده یا اپراتور تلفن همراه است. جالب است بدانید درصد بالایی از ارائه­ کنندگان خدمات نوین در کشور ایرانی نیستند!

با دقت در این موارد به اسامی نام آشنایی می­ رسیم:

آیا می ­دانید بخشی از ایرانسل ایرانی نیست؟ (49 درصد متعلق به شرکت MTN آفریقای جنوبی)

آیا می­ دانید هایپر استار ایرانی نیست؟ (متعلق به گروه ماجد الفطیم امارات و کارفور فرانسه)

آیا می­ دانید جانبو ایرانی نیست؟ (متعلق به شرکت ؟ ترکیه)

آیا می­ دانید بخشی از اسنپ ایرانی نیست؟ (درصدی متعلق به شرکت Rocket Internet آلمان و درصدی متعلق به شرکت MTN آفریقای جنوبی)

آیا می دانید بخشی از دیجی کالا ایرانی نیست؟ (15درصد از شرکت سرآوا مالک دیجی کالا متعلق به شرکت Pomegranate سوئد)

آیا می دانید بامیلو ایرانی نیست؟ (متعلق به شرکت Rocket Internet آلمان)



دو بازیکن فوتبال از تیم ملی به خاطر بازی باشگاهی با تیم اسرائیلی محروم شدند. آقای مهدوی کیا بازیکن سابق تیم ملی به این موضوع واکنش نشان داده است:

لحظاتی که باعث خوشحالی مردم ایران شدید هیچوقت از یاد نخواهد رفت. به امید روزی که ت دست از سر ورزش بردارد و عمل جای شعار را بگیرد. ای کاش به فکر زیرساخت های ورزش، ساختن چند ورزشگاه آبرومندانه و توجه به ورزش های پایه این مملکت، از بین برد فقر، اعتیاد، بیکاری و. بودیم نه اتفاقات لبنان و سوریه و عراق و. پاینده باد ایران و ایرانی.»

به امید روزی که فوتبال دست از سر اقتصاد بردارد

چقدر فوتبال باعث خوشحالی مردم ایران شده است؟ هر دوره که جام های مهم برگزار می شود پیش از آن با توجه به هزینه های بالایی که برای فوتبال شده است انتظار موفقیت درخور مثلا صعود به مرحله بعد یا قهرمانی در آسیا از تیم ملی ایران می رود ولی هر نوبت بازیکنان عزیز دست از پا درازتر برکی گردند. به جز حس شکست و سرخوردگی این مسابقات و دامن زدن به این تب چه چیزی برای مردم ایران به ارمغان آورده است؟

ما هم به امید روزی هستیم که فوتبال دست از سر اقتصاد مملکت بردارد. در شرایط سخت اقتصادی ایران که شاهد رکود بی سابقه هستیم که نتیجتا بی کاری بی سابقه و به تبع آن فقر و مشکلات دیگر مثل اعتیاد و طلاق به همراه آورده است سالانه صدها میلیارد تومان فقط هزینه مستقیم فوتبال در کشور می شود. این امر چه توجیهی دارد؟ فلان مربی چه دستاوردی داشته است که باید فقط سالانه 12 میلیارد تومان دستمزد مستقیم جدای از تسهیلات دیگر بگیرد. سخنرانی در جایی می گفت حساب کنید فقط با همین 12 میلیارد تومان سالانه چند تا تحصیلکرده ارشد و دکتری بی کار را می توان جمع کرد و حقوق شان را تامین کرد. و با یک مدیریت درست چه دستاوردهایی نمی توان از این جمع به دست آورد. من حساب کرده ام. هر نفر ماهی 2 میلیون حقوق و تسهیلات. سالی 24 میلیون تومان. می شود 500 نفر!

این هزینه ها از جیب مردم به اسم ورزش ولی به کام عده ای که با این درآمدها و تبلیغات کهکشانی مثلا ستاره شدند. عده ای هم در باندهای ورزشی از این پول ها می خورند. چه افرادی که چند ساله میلیارد شدند یا در مرکز توجه قرار گرفتند بدون کمترین استحقاق و ظرفیتی.

حالا عجیب است آقای مهدوی کیا مشکلات اساسی مثل فقر و اعتیاد و بیکاری را در کنار "زیرساخت های ورزش، ساختن چند ورزشگاه آبرومندانه و توجه به ورزش های پایه این مملکت" قرار می دهد. عجیبا غریبا!

کدام ورزش؟

هدف اصلی ورزش چیست؟ ارتقای سلامتی و شادابی جامعه. این ها کی اتفاق می افتد؟ وقتی آحاد جامعه ورزش کنند. باید ورزش کردن را برای جامعه ترویج کرد. بنابراین ورزش همگانی مهم است و باید در آن سرمایه گذاری شود. اما ورزش قهرمانی چقدر در این راه موفق بوده است؟ تقریبا هیچ. ورزش قهرمانی نوعی تفریحات و سرگرمی است که معمولا با دیدن مسابقات و رقابت های ورزشی محقق می شود. اتفاقا افراد با نشستن طولانی مدت پشت تلویزیون دارند به سلامتی خودشان ضرر می رسانند. چه بسیار افرادی که فقط این مسابقات را تماشا می کنند در صورتی که سالهاست حتی یک دقیقه هم آن رشته ورزشی را انجام نداده اند (90 درصد؟). بنابراین ورزش کردن یک چیز است و تماشای ورزش چیز دیگری. باید ورزش همگانی را از ورزش قهرمانی جدا کرد. همین ورزش قهرمانی و ورزش حرفه ای برای ورزشکاران آن به خاطر تمرینات سخت و طاقت فرسا به جای سلامتی آسیب های بدنی در پی دارد که معمولا پس از پایان دوره ورزشی سر باز می کند.

چرا توجه به فوتبال اینقدر بالاست؟

رسانه و در راس آن تلویزیون علت اصلی بوده است. جالب است که سالهای طولانی در بخش های مهم خبری اخبار به دو قسمت تقسیم می شده است. بخش اول اخبار ی، اقتصادی، فرهنگی، علمی، اجتماعی و . بخش دوم اخبار ورزشی! که اکثرا همان فوتبال بوده است. یک بررسی باید صورت بگیرد که کجای دنیا این گونه است؟ سالها پخش زنده مسابقات فوتبال از داخلی تا خارجی. بزرگنمایی و تبلیغات وسیع در مورد مسابقات فوتبال به اسم لیگ و دربی و غیره. دامن زدن به جو استقلال و پرسپولیس. در نتیجه فوتبال به بخش مهمی از اتفاقات مبدل شد و در مرکز توجهات قرار گرفت. رومه های متعدد فوتبالی با خوانندگان بالا (که اگر از خوانندگان رومه های عادی بیشتر نباشد چندان کمتر هم نبود)، اتلاف زمان فراوان برای تماشای فوتبال و چند برابر آن برای صحبت و بحث و بررسی آن! یک بار در اخبار داشتیم که فلان جام جهانی فقط دو تا کشور همه مسابقتش رو زنده پخش می کنند ایران و فلان. به کجا می رویم؟

یکی از علل این مساله به نوعی خنثی بودن فوتبال در مقابل ت و اقتصاد بود. اهالی قدرت بدشان نمی آید اذهان به سمت و سوی فوتبال متمایل شود به جای مطالبه، پرسش و انتقاد از آنها؛ و همین طور رانت خواران و سوء استفاده کنندگان از منابع کشور در فقدان توجه کافی مردم کارشان را راحتتر انجام می دهند.    


درباره مراسم تشییع آیت الله هاشمی رفسنجانی

وقتی حزب الله قافیه را باخت

مراسم تشییع آیت الله هاشمی رفسنجانی با حضور چشمگیر مردم برگزار شد. از قبل از مراسم احتمال مصادره و سوء استفاده از فضا توسط عده ای می رفت. بنابراین حزب الله با نیت حفظ وحدت در مراسم شرکت کرد. به این جهت با ذکر "الله اکبر" و "لا اله الا الله" از هر گونه شعار یا برخورد تند پرهیز شد. اما حزب الله چقدر در استراتژی رساندن صدای وحدت موفق بود؟ آنچه که برای حاضرین محسوس بود عدم موفقیت حزب الله در حفظ وحدت بود. به طور مشخص عده ای از ابتدای مراسم (قبل از شروع نماز) تا انتهای آن و حتی در حین اقامه نماز میت شعارهای خود را به گوش حاضرین و رسانه ها رساندند. عدم  شعارهایی مثل "یا حسین میرحسین" "پیام ما روشنه حصر باید بشکنه" "این همه لشکر آمده به عشق اکبر آمده" و . در واقع حزب الله قافیه را باخت. چرا می گویم قافیه را باخت؟ زیرا مشخصا چند (3-4 یا کمی بیشتر) گروه هماهنگ کوچک (حدود 50-100 نفری) از شعار دهندگان به عنوان هسته اصلی ابتکار عمل را در دست گرفته بودند و هزاران نفر از حزب اللهی ها فقط آنها را تماشا می کردند. (کاش 1000 نفر از خودمان را با 50 نفر از آنها عوض می کردیم!) به نظر می رسید این گروه ها از قبل سازماندهی شده بودند و احتمالش کم بود که در مراسم همدیگر را پیدا کرده باشند. اما از آن طرف هیچ نوع امکان یا آمادگی مواجهه برای حزب اللهی ها وجود نداشت. فقط کافی بود همراه هر دسته از سوء استفاده کنندگان یک دسته هماهنگ از انقلابیون فقط شعارهای خودشان را می دادند ولا غیر. در آن صورت خود به خود سوء استفاده کنندگان به حاشیه می رفتند. اما چرا اینگونه نشد؟ چرا صدها پایگاه بسیج در شهر و دانشگاه های تهران قافیه را به ده ها گروه رسانه ای یا دفتر انجمن اسلامی دانشگاهی باخت؟

- استقرار جمهوری اسلامی و رفع مسئولیت از مردم

خیلی اوقات این طور تلقی می شود که حکومت هست و همه کارها را انجام می دهد. نقش مردم هم فقط در مواقع خاصی مثل انتخابات تعربف می شود. این طور معنی می شود که آرمان کسب قدرت و حکومت بود که به برکت انقلاب اسلامی محقق شد و بعد از آن فقط حفظ شاکله نظام مهم است. نظام هم بیدی نیست که با این بادها بلرزد پس ما چرا خودمان را به دردسر بیندازیم. نگاه اشتباهیست. پایه حرکت جمهوری اسلامی بر حرکت عمومی مردم است. انقلاب زنده است تا زمانی که در بین مردم زنده باشد. 

- کت و شلوار

بخش عمده ای از حزب اللهی ها جذب دستگاه های مختلف نظام شده اند. بخشی از اینها هم طبق مقتضیات شغل اداری، به شخصیتی اداری کت و شلواری اتو کشیده تبدیل شده اند. آنها وظایف خود را در پشت میز انجام می دهند و شرکت موثر در اجتماعات وظیفه دیگران است (مثل بسیجیان بیکار پایگاه های شهری).

- موتور، بیسیم و .

بخشی از بسیجیان تعریفشان از فعالیت بسیجی به واکنش انتظامی امنیتی (که در مواقع خاص جزو وظایف بسیج تعریف شده است) محدود می شود. اینها به اصطلاح جو بیسیم و موتور و شوکر دارند. همواره به دنبال سوژه می گردند. ساعتی بعد از عبور تابوت از چهارراه کالج کاملا میشد این ها را درک کرد. بعد از اتمام مراسم (و پراکنده شدن سوء استفاده کنندگان که در نهایت زیر پل کالج جمع شده بودند و شعار می دادند) گروه های مختلفی از بسیجیان در چهار راه جمع شده بودند. از نگاه ناظر بیرونی صحنه هایی طنزگونه مشاهده می شد. عده ای در حال روان سازی ترافیکی بودند که همین ماندن این دسته ها در آنجا تشدیدش کرده بود. عده ای به دنبال دشمن فرضی به این طرف و آن طرف می دویدند یا با موتور مانور می دادند. برادر تمام شده است! شعارهایشان را دادند به اهدافشان رسیدند و رفتند.         

- .  


تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

ایران گردی کلاب کتابخوانی شب خوب مجموعه آموزشی دانا مجله خودرو کالاپلاس | لوازم یدکی کالاپلاس | فروشگاه مدرسه غیردولتی حضرت ابوالفضل (ع) قیمت دقیق طلا نرخ سکه alodoctor دانلود آهنگ جدید|پاپ موزیک معرفی بهترین برندهای لوازم آرایشی و بهداشتی شرکت تایپ لاتکس تایپ ورد و ترجمه ترجمه تخصصی دانپرو